در کنار قبر لاله های پژمرده
به زیبایی شبنم، آویزان از چشم بیمار نرگس
به مهمتابی ترین شبی که می شد، چید با دست از آسمان ستاره
می خورم قسم من!
قسم می خورم که عاشقت بودم
قسم می خورم که دستم را به میوه خیانت نیالودم
من که همچون شب بو عاشقت بودم.....
عاشقت بودم...
شور عشق...دلتنگ که بشوی دیگر انتظار معنا ندارد
یک نگاه کمی نا مهربان....
یک واژه دور از انتظار
یک لحظه فاصله...
می شکند بغضت را...!!
شور عشق...
برچسب : نویسنده : وحید shoreshgh بازدید : 289
زندگي نامه نيمايوشيج
علي اسفندياري، مردي كه بعدها به «نيما يوشيج» معروف شد، در بيستويكم آبانماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در يكي از مناطق كوه البرز در منطقهاي بهنام يوش، از توابع نور مازندران، ديده به جهان گشود.او 62 سال زندگي كرد و اگرچه سراسر عمرش در سايهي مرگ مدام و سختي سپري شد؛ اما توانست معيارهاي هزارسالهي شعر فارسي را كه تغييرناپذير و مقدس و ابدي مينمود، با شعرها و رايهاي محكم و مستدلش، تحول بخشد. .در همان دهكده كه متولد شد، خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده ياد گرفت”.
نيما 11 ساله بوده كه به تهران كوچ ميكند و روبهروي مسجد شاه كه يكي از مراكز فعاليت مشروطهخواهان بوده است؛ در خانهاي استيجاري، مجاور مدرسهي دارالشفاء مسكن ميگزيند. او ابتدا به دبستان «حيات جاويد» ميرود و پس از چندي، به يك مدرسهي كاتوليك كه آن وقت در تهران به مدرسهي «سنلويي» شهرت داشته، فرستاده ميشود بعدها در مدرسه، مراقبت و تشويق يك معلم خوشرفتار كه «نظام وفا» ـ شاعر بنام امروز ـ باشد، او را به شعر گفتن مي اندازد. و نظام وفا استادي است كه نيما، شعر بلند «افسانه» كه بهقولي، سنگ بناي شعر نو در زبان فارسي است را به او تقديم كرده است.
برچسب : نیما یوشیج,زندگی نامه علی اسفندیاری,نمونه شعر نیما, نویسنده : وحید shoreshgh بازدید : 281
برچسب : نویسنده : وحید shoreshgh بازدید : 338